۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

رودررویی با حكومت ها: حقوق بشر

رودررویی با حكومت ها: حقوق بشر(1)

میشل فوكو

ترجمه حسام سلامت

ما صرفاً در مقام افراد مستقل اینجا هستیم، بی هیچ دلیلی برای سخن گفتن، یا برای سخن گفتنِ كنارِ یكدیگر، مگر دشواری مشخصِ مشتركِ تاب آوردنِ آنچه دارد اتفاق می افتد.
مسلماً این واقعیت روشن را می پذیریم كه نمی توانیم كار چندانی در قبال دلایلی انجام دهیم كه باعث می شوند مردان و زنان به جای زیستن در كشورشان آن را ترك كنند. این امر فراتر از توانایی های ماست.
پس چه كسی ما را منصوب كرده است؟ هیچكس. و دقیقاً همین است كه حق ما را بنامی نهد. به نظرم می رسد می باید سه اصل را در ذهن داشته باشیم كه، به باور من، این پیشگامی یا ابتكار(2) را هدایت می كنند، و نیز بسیاری ابتكارات دیگر را كه مقدم بر آن بوده اند: Île de Lumière (یك بیمارستان یا آمبولانس دریایی یا در واقع یك كشتی ویژة نجات آوارگان ویتنامی كه در سال 1979 به واسطة ابتكارات برنارد كُچنر به راه افتاد)، Cape Anamour، the Airplane for El Salvador، Terre des Hommes (فدراسیون بین المللی فعال در زمینة ساماندهی وضعیت كودكان)، Amnesty International (كمپینی مردمی كه در سال 1961 به راه افتاد و در اكثر زمینه های مرتبط با حقوق بشر فعالیت كرده است).

1- نوعی شهروندی جهانی وجود دارد كه حقوق و وظایف خاص خودش را دارد، و همین انسان را ملزم می كند تا علیه هر شكلی از سوءاستفاده از قدرت اعتراض كند، حال عامل آن و قربانیان آن هر كه می خواهند، باشند. آخر همة ما اعضای اجتماع محكومان ایم، و از همین رو ملزم هستیم همبستگی متقابل مان را به نمایش بگذاریم.

2- از آنجایی كه حكومت ها مدعی اند با رفاه جوامع سروكار دارند، به خود حق می دهند نارضایتی انسانی ای را كه تصمیمات آنها برانگیخته یا قصور آنها موجب شده است به مثابة امری مربوط به سود و زیان جا بزنند. وظیفة این شهروندی جهانی است كه در برابر دیدگان حكومت ها به رنج مردم شهادت بدهد، رنجی كه نادرست است كه حكومت ها مسئولیتی در قبال آن ندارند. رنج انسان ها هرگز نمی باید پس ماندة بی صدای سیاست گذاری ها باشد. این رنجْ حقِ مطلقِ برخاستن و سخن گفتنِ با صاحبان قدرت را پایه می گذارد.

3- ما می بایست تقسیم كاری را كه اغلب در برابرمان می گذارند، پس بزنیم: مردم می توانند خشمگین شوند و سخن بگویند؛ حكومت ها به فكر خواهند افتاد و دست به كار خواهند شد. این درست است كه حكومت های خوب به خشم مقدس ارج می نهند، اما به این شرط كه شاعرانه باقی بماند. به گمانم می باید آگاه باشیم كه اغلب این حاكمان اند كه سخن می گویند، تنها آنها هستند كه توانایی سخن گفتن دارند، تنها آنها می خواهند سخن بگویند. تجربه نشان می دهد كه می توان و می باید از ایفای نقش تئاترگونِ خشم و دیگر هیچ، كه به ما پیشنهاد می كنند، سر باز بزنیم. Amnesty International، Terre des Hommes، و Medecins du monde ( نهادی متشكل از پزشكان و پرستاران داوطلب كه در نقاط محروم و فقیرِ فاقد امكانات درمانی، خدمات پزشكی ارائه می دهند) پیشگامانی هستند كه این حق نوظهور را خلق كرده اند- حق افراد مستقل به اینكه عملاً در حوزة سیاست و استراتژی بین الملل مداخله كنند. ارادة افراد می بایست درون واقعیتی كه حكومت ها می كوشند به انحصار خود درآورند برای خود فضایی بسازد، انحصاری كه می باید اندك اندك و گام به گام از چنگ آنها درآوریم.

(1) مناسبت این اظهارات، كه در ژوئن 1984 در لیبراسیون منتشر شد، به اعلام راه اندازی كمیتة بین المللی مبارزه علیه دزدی دریایی برمی گردد.

(2) منظور فوكو از «این» ابتكار در واقع همین كمیته ای است كه اظهارات فوكو به مناسبت تاسیس آن ایراد شد. ن.ك به زیرنویس پیشین.